جدول جو
جدول جو

معنی نار پوست - جستجوی لغت در جدول جو

نار پوست
پوست انار، انار پوست، قشرالرمان: کفک دریا درمسنگی و نیم مازو و نار پوست از هر یکی چهار درمسنگ، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، و داروهاء دیگر که بدین کار شاید داروهاء قابض باشد، چون مازو و نار پوست، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، دارچینی، (ناظم الاطباء)، قرنفل که اطباء آن را قرفه مینامند، در کتابهای لغت چنین آمده اما وجه تسمیۀ آن بر من معلوم نشد، (شعوری)
لغت نامه دهخدا
نار پوست
پوست انار، دارچینی
تصویری از نار پوست
تصویر نار پوست
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دار دوست
تصویر دار دوست
هر گیاه پیچنده مانند عشقه که به درخت مجاور خود بپیچد و بالا برود
فرهنگ فارسی عمید
پوست گاو، پوست گاو که در آن کاه یا زر کنند: قنطار، یک پوست گاو پر از زر یا از سیم، (منتهی الارب)،
دگرهر چه در پادشاهی اوست
ز گنج کهن پر کند گاو پوست،
فردوسی،
ز دینار گفتند و از گاو پوست
ز کاری که آرام روم اندروست،
فردوسی،
،
دارای پوستی ضخیم چون پوست گاو
لغت نامه دهخدا
(زُ)
که پوستی نازک و ظریف و ترد دارد. که پوستش کلفت و ضخیم و خشن نیست
لغت نامه دهخدا
نوعی از مرکبات است که پوست میوۀ آن چون پوست لیموی شیرین زرد و شکل آن چون گلابی کشیده و دراز باشد، بزرگتر از گلابی
لغت نامه دهخدا
پوست دارها (درخت ها)، چون تبریزی، چنار، بلوط، آزاد و جز آن
لغت نامه دهخدا
قسمتی از زیر پوست که در زیر طبقه مالپیکی قرار گرفته و در ضخامت آن رگهای خونی و ریشه مو و بن پیهای لامسه و غدد و مولد عرق و ریشه ناخن (در پوست نوک انگشتان) و رشته عصبی جلدی قرار دارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک پوست
تصویر نازک پوست
آنکه پوستی نازک و ظریف دارد
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری که پوستش دارای خار است. یا خار پوستان، جمع خار پوست. شاخه ای از جانوران دریایی که پوست بدنشان از خارهای بسیار پوشیده شده و دارای تقارن شعاعی میباشند
فرهنگ لغت هوشیار